جلسه پنجم و نمایشگاهی به نام کتاب

امروز پنجمین جلسه کارگروه تخصصی امور اجتماعی،فرهنگی و خانواده در محل سالن جلسات استانداری تشکیل شد و بنده هم به نمایندگی یکی از دستگاه ها در این جلسه بودم. یکی از محورهای این جلسه گزارش نمایشگاه کتاب تبریز بود که توسط مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان شد.

متأسفانه ما در جمع های خودمانی هم قدرت و جرأت خود انتقادی را نداریم. به هر حال همیشه پای حیثیتمان در میان است و امان از محافظه کاری. شاید البته من هم اگر نه اینجا که در جایگاه ایشان بودم نمایشگاه را بی عیب و نقص می دیدم. و البته قبول هم دارم که کار بسیار بزرگی است. اما با این حال تا زمانی که برای خودمان جرأت اشکال تراشی را نداشته باشیم برای دیگران عیب جویی خواهیم کرد.

نمایشگاه امسال خیلی خوب بود اما مشکلات زیر هم در آن به شدت محسوس بودند:

1-    دسته بندی نامناسب ناشران. وقتی صحبت از دسته بندی می شود مهم نیست که موضوع کتاب ها فقط در یک راستا باشد. مهم این است که ناشران معروف و معتبر همگی در کنار هم و در یک موقعیت مشابه با هم و عادلانه قرار گیرند. مثلا اگر قرار است ناشران فنی و مهندسی را دسته بندی کنیم بهتر است دیباگران تهران در کنار نص قرار بگیرد. یا مثلا در خصوص کتب کارشناسی ارشد بهتر است همه ناشران در یک ردیف قرار بگیرند. مثل علوی، مدرسان شریف، پارسه و … این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که هدف نمایشگاه را به درستی درک کرده باشیم. اینکه کتابخوان در یافتن کتاب مورد نیازش زحمت کمتری متحمل شود. وگرنه اگر بنا براین بود که ناشران کتاب هایی که روی دستشان مانده را بفروشند که این همه هزینه از بودجه های مختلف فرهنگی اشتباه بود.

2-    نبودن برخی ناشران معتبر. وقتی خریدار کتاب به نمایشگاه مراجعه می کند حداقل انتظار او این است که بتواند کتاب مورد نظرش را تهیه کند. وگرنه بازدید صرف از نمایشگاه و دیدن جلد کتابها و بر و روی غرفه داران محترم قابل توجیه نیست. بنابراین وقتی ناشران معروفی چون سازمان سنجش در این نمایشگاه شرکت نمی کنند بی تردید در برابر اتلاف وقت برخی از مخاطبان مسئول خواهیم بود. بهتر است ناشران معتبر مورد دعوت قرار بگیرند و اگر لازم شد مورد حمایت تا حتما در نمایشگاه شرکت کنند.

3-    توزیع نامناسب بن کتاب. وقتی می گوییم هدف از نمایشگاه ترویج مطالعه و کتابخوانی است یعنی باید جدیت و سعی ما بر این باشد که این امر محقق شود. بن کتاب یک روش تشویقی و حمایتی است. یعنی هم مشوق من است برای خریدن و خواندن کتاب و هم اینکه کمکی هرچند ناچیز (!) است برای اینکه قدرت خریدم بالاتر رود. بنابراین گمان نمیکنم اینکه مدیرکل محترم اعلام کنند که بن در اختیار هیچ دستگاهی قرار نگرفت و برای عموم مردم توزیع شد سخن معقولی باشد. اینکه اکثر بازدیدکنندگان از نمایشگاه قشر تحصیل کرده و یا در حال تحصیل هستند بر هیچ کس پوشیده نیست. بنابراین حداقل کاری که می شد کرد تعامل با مدارس، دانشگاه ها و حوزه های علمیه بود تا بن مورد نیاز مجموعه تحت پوشش خود را تهیه نموده و با کمترین اتلاف وقت برای این عزیزان در اختیارشان قرار دهند. و ای کاش همان توزیع عمومی را هم به درستی انجام می دادند! چرا که در باجه های توزیع بن کتاب صف های طولانی تشکیل میشد و ملت بیچاره مجبور بودند گاهی تا چند ساعت در صف و سرپا بایستند تا بلکه بتوانند از این نعمت استفاده کنند. بهتر نبود که چندین باجه توزیع بن ایجاد می شد تا لااقل وقت کمتری از مردم عزیز گرفته شود!

4-    عدم وجود گشت ارشاد! البته منظورم آن گشت ارشادی نیست که در خیابان هاست و تنها کاری که نمیکند ارشاد است! بلکه منظورم ایجاد فضایی معنوی در فرصت نمایشگاه است که مثلا در هر سالن غرفه های فرهنگی (نه فقط برای کودکان) باتنوع در نحوه اداره غرفه مثل پرسش و پاسخ، پخش فیلم و … ایجاد می شد. فرض کنید بنابرگفته مدیرکل محترم، پانصدهزار نفر (طبق یک آمارگیری همینجوری!) از نمایشگاه بازدید کرده باشند. این یعنی یک هفتم جمعیت کل استان! آن هم نه هر جمعیتی. جمعیتی که اهل مطالعه است. یا لااقل دوست دارد که اهل مطالعه باشد. چه کارها که می شود در این فضا انجام داد! جالب اینکه مدیرکل بانوان استانداری وضعیت حجاب و عفاف در این نمایشگاه را مطلوب ارزیابی کرد! کاش چند عکس از سالن ها گرفته بودم و اینجا محل شاهدم عینی بود. ولی لااقل آنهایی که رفته اند گواه صدق مدعای من هستند که چه صحنه های غیرقابل وصفی در نمایشگاه اتفاق می افتاد!

هرچند مشکلات چشمگیر دیگری هم در نمایشگاه وجود داشت اما فکر میکنم اگر همین چهار مورد برای سال آتی مورد نظر مسئولین محترم قرار گیرد و چاره اندیشی گردد کلی از مسائل کنونی حل خواهد شد. و حاضرم طرح هایی کاربردی برای رفع آنها نیز ارائه دهم و حتی تا مرحله اجرا پیش ببرم. دیگر چه می خواهید!

پس نوشت:

5-    نبودن یک راهنمای مناسب. این گزینه الان که داشتم متن را مرور می کردم به ذهنم رسید. یک بروشور راهنمای جیبی که می شد وقتی همان پانصد تومان ورودیه اتومبیل برای رفتن به پارکینگ عصر ژوراسیک (که دمار از روزگار اتومبیل های کم کیفیت ایرانی در می آورد) را می گرفتند به دست مراجعه کنندگان بدهند. تا لااقل در این لابیرنت نمایشگاه بشود محل احتمالی یک ناشر را حدس زد. البته این هم باوجود دسته بندی نامناسب ناشران کار سختی بود!

6-    افزایش چشمگیر کتابهای ماورایی. یکی از مشکلاتی که هر ساله در نمایشگاه رشد بیشتری دارد افزایش این قبیل کتابهاست که در مورد جن و ملک و روح و … نوشته شده اند. شاید البته این امر در راستای یک سیاست گذاری کلان اتفاق می افتد و همه نهادها موظف به این امر شده اند. چون  صدا و سیما هم هر ساله بیشتر از قبل به سمت اینگونه فیلم ها و سریال ها می رود! به هر حال هرچه باشد این مسأله به زودی تبدیل به خطری برای خانواده ها و جامعه خواهد شد و باید فکری کرد تا رویکردها بیشتر به سمت واقعیات باشد تا اوهام. قل الروح من امر ربی در خصوص حقیقت روح برای ما کفایت می کند! بر عاقلان پوشیده نیست که مسأله قیامت و زندگی پس از مرگ هم جزء همان واقعیات است. منتها نباید برداشت وهمی از این واقعیت به مردم ارائه دهیم و این امر نکته بینی می خواهد.

  1. آنچه تاريخ درباره اين مسئولان قضاوت خواهد كرد. همين آمارهاي الكي است… كه هيچ كس نمي دونه از كجا درميارند…

    آقاي داننده حق داره فقط آمار موفقيت بده… با اين حساب عالمي از نو ببايد ساخت…

  2. ممنون به خاطر دلگرمي تان
    ممنون به خاطر بودنتان
    و ممنون به خاطر نوشتن تان

  3. پریا :

    آنچه تاریخ درباره این مسئولان قضاوت خواهد کرد. همین آمارهای الکی است… که هیچ کس نمی دونه از کجا درمیارند…

    آقای داننده حق داره فقط آمار موفقیت بده… با این حساب عالمی از نو بباید ساخت…

    وز نو آدمی …

  4. پریا :

    ممنون به خاطر دلگرمی تان
    ممنون به خاطر بودنتان
    و ممنون به خاطر نوشتن تان

    هر وقت دلسرد شدید بخوانید: لا حول و لا قوه الا بالله و بدانید که در جهان هیچ اثری نیست مگر آنکه صاحبش خداست. اینگونه روی آب هم که راه بروید تا او نخواهد غرق نمی شوید …

    • محسن مهدوي
    • اکتبر 9th, 2015

    با تشکر از زحمات جنابعالی خواهشمند است در صورت امکان نمونه سوالات سایر دروس رشته اخلاق را نیز در سایت بارگزاری نمایی

  1. بدون تراک بک