حضور حماسی مردم و اقتدار نظام را به بازی گرفتند!
تقریبا یک سال پیش بود. بله. شاید درست یک سال پیش. و این حضور مردم ایران زمین بود که نگاه دنیا را به سمت خود فرا می خواند. ملت با چه هیجانی پای صندوق آمدند. با چه شوری رأی دادند. با چه شعوری انتخاب کردند. اما چه شد؟!
ناگهان یک گستاخی بزرگ به این همه هیجان و شور و شعور رخ داد و دریوزگی برخی از حد گذشت. این روزها همه اش به این می اندیشم که اگر نبود این اتفاق نامبارک، که البته درسهای زیادی به ما آموخت، ایران امروزمان چه وضعیتی داشت؟
این آقایان به خاطر هوی قدرت و هوس ریاست، چه گندی زدند به حال مردم و چه آسان حضور حماسی مردم و اقتدار نظام را به بازی گرفتند!
حوادث پس از انتخابات خیلی درسها به ما داد، اما هزینهاش خیلی خیلی بیشتر بود. وقتی فکر می کنم که بعد از این حوادث چه راحت بر علیه ما قطعنامه تصویب کردند و حتی چین و روسیه نقاب مزورانهشان را برداشتند،دلم میگیرد. میگیرد از اینکه تا کی باید تاوان عقدههای عدهای را این ملت و این کشور پس دهد!؟ تا کی باید اینها عقده خانهنشینی خودشان را بر سر شور و هیجان جوانان بیآلایش و مخلص که گول ظاهر اینها را میخورند، خالی کنند؟!
آقای موسوی! آقای کروبی! آقای سبز! آقای … ملت روزی شما را بازخواست خواهد کرد. چه بترسید و بیانیه عدم راهپیمایی بدهید و چه به خیابان بیایید و طبل رسوایی خود را بکوبید.
روزی تاوان پس خواهید داد.
بدون دیدگاه