کوکب رخشان
نوشتن درباره امامی که سراسر رحمت است و لطف و احسان، نه برای من که برای هر کسی غیر از آنانکه او را به حق مأموم بودهاند سخت است. سخت و شاید محال. فقط همین را میگویم که این امام ما کسی است که بزرگترین آرزوی محبانش چون کبوتر بر گرد حرمش گردیدن است.
پرتو این کوکب رخشان نگر / کوکبه شاه خراسان نگر
آینه غیبنما را ببین / ترک خودی گوی و خدا را ببین
هر که بر او نور «رضا» تافته است / در دل خود گنج رضا، یافته است
سایه شه مایه خرسندی است / ملک «رضا» ملک رضامندی است
کعبه کجا؟ طوف حریمش کجا؟ / نافه کجا؟ بوی نسیمش کجا؟
خاک ز فیض قدمش زر شده / وز نفسش نافه معطر شد
(رهی معیری)