نون و قلم نبی ست و ما یسطرون حسین
بخشی از شعر با صدای محمود کریمی
امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است
امشب كه از نسيم حضوري لبالب است
شمع است و شاهد است و شرابي كه بر لب است
شور و شگفتي است و شبي عشق مشرب است
شامي كه روشنايي روز است امشب است
امشب شب مليكه دادار زينب است
اين جلوه جلوههاي شبي بيكرانه است
اين جذبه جذبه حرمي بينشانه است
اين سجده سجده بر قدمي جاودانه است
اين شعله شعله نگهي عاشقانه است
از هر لبي كه ميشنوي اين ترانه است
عالم محيط و نقطه پرگار زينب است
سري رسيد و معني امالكتاب شد
نوري دميد و قبله هر آفتاب شد
چشمي گشود و چشم شقايق بخواب شد
زيباترين دعاي علي (ع) مستجاب شد
زهراست اين كه در دل گهواره قاب شد
امشب تمام گرمي بازار زينب است
بر عرش سبز دست نبي تا كه جا گرفت
نورش زمين و كل زمان را فرا گرفت
حتي بهشت سرمه از آن خاك پا گرفت
از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت
آئينهاي مقابل رويش خدا گرفت
تصوير جلوههاي خداوار زينب است
اين كيست اين كه سجده كند عشق در برش
اين كيست اين كه سينه درند در برابرش
اين كيست اين كه از جلوات مطهرش
عالم نبود غير غباري ز محضرش
فرموده است از بركاتش برادرش
آئينهدار حيدر كرار زينب است
تا كوچهاش قبيله ليلا ادامه داشت
تا خانهاش گدايي عيسي ادامه داشت
در چشم او تلاطم دريا ادامه داشت
بر قامتش قيامت مولا ادامه داشت
زينب نبود حضرت زهرا(س) ادامه داشت
خاتون خانهدار دو دلدار زينب است
سرچشمههاي پرطپش كوهسار از اوست
دريا از اوست جذبه هر آبشار از اوست
تيغ كلام فاطمياش آب دار از اوست
تفسير آيههاي غم و انتظار از اوست
آري تمام هيمنه ذوالفقار از اوست
از كربلا بپرس علمدار زينب است
سوگند بر شكوه دل مرتضايياش
بر جلوههاي حيدرياش مجتبايياش
سوگند بر تقدس كرب و بلايياش
بر ريشههاي چادر سبز خدايياش
سوگند بر نماز شب كبريايياش
تا روز حشر كعبه ايثار زينب است
شمس حجاب گنبد دوار زينب است
بدر سپهر عصمت و ايثار زينب است
محبوبه حبيه دادار زينب است
مسطوره سلاله اطهار زينب است
اذن دخول در حرم يار زينب است
منصوره نرفته سر دار زينب است
نون و قلم نبي است و مايسطرون حسين
طاق فلك علي است به عالم ستون حسين
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسين
هستي تمام ظاهر و مافي البطون حسين
با يك قيامت است هم الغالبون حسين
در اين قيام نقطه پرگار زينب است
سردار سرسپرده جولان عشق كيست؟
تنها امير فاتح ميدان عشق كيست؟
عشق است حسين و گوش به فرمان عشق كيست؟
روح دميده در تن بيجان عشق كيست؟
علامه مفسر قرآن عشق كيست؟
تفسير آيهها همه اسرار زينب است
ققنوس و هم از پي او در توهم است
فانوس وصف در صفت وصف او گم است
قاموس اقتدار و وقار و تلاطم است
پابوس او تمامي افلاك و انجم است
كابوس شام و دولت نامرد مردم است
بر فرق ظلم تيغ شرربار زينب است
پيداترين ستاره ديباي خلقت است
زيباترين سروده لبهاي خلقت است
زهراترين زهره زهراي خلقت است
ليلاترين ليلي ليلاي خلقت است
شيواترين سئوال معماي خلقت است
گنجينه جزيره اسرار زينب است
ذرات و كائنات همه مرده يا خموش
در احتجاج بود زني يك علم به دوش
قلب جهان به عمق زمين غرق جنب و جوش
آتشفشان قهر خداوند در خروش
هوهوي ذوالفقار علي ميرسد به گوش
اين رعد و برق نيست كه انگار زينب است
خورشيد روي قله ني آشكار شد
كوچكترين ستاره سر شيرخوار شد
ناموس حق به ناقه عريان سوار شد
هشتاد و چهار خسته به هم همقطار شد
زيباترين ستاره دنبالهدار شد
در اين مسير نور جلودار زينب است
چشم ستاره در به در جستجوي ماه
بر روي نيزه ديده زينب گرفت راه
مبهوت مينمود به سرنيزهاي نگاه
آتش كشيد شعله ز دل تا كشيد آه
كاي جان پناه زينب و اطفال بيپناه
راحت بخواب چونكه پرستار زينب است
پشتش شكست بس كه بر او آسمان گريست
حتي به حال و روز دلش كاروان گريست
از خندههاي حرمله و ساربان گريست
بر گيسوان شعله ور كودكان گريست
از ضربههاي دم به دم خيزران گريست
بر خيل اشك قافله سالار زينب است
آن شانه صبور صبوري زما ربود
آن قامت غيور قيامت بپا نمود
آن شيرزن حماسه عباس را سرود
با دست خويش بيرق كرببلا گشود
بر بالهاي زخمياش اي واي جا نبود
غم را بگو بيا كه خريدار زينب است
زينب اگر نبود اثر كربلا نبود
شيرازهاي براي كتاب خدا نبود
زينب اگر نبود علم حق بپا نبود
اين خيمهها و پرچم و رخت عزا نبود
يك يا حسين بر لب ما و شما نبود
در كار عشق گرمي بازار زينب است
با اين كه قد خميدهام و داغ ديدهام
فتح الفتوح كردهام هرجا رسيدهام
گر نيش كعب ني به وجودم خريدهام
گر طعم تازيانه چو مادر چشيدهام
چون كوه ايستادهام اي سر بريدهام
در اوج اقتدار جهاندار زينب است
زينب كجا و خنده اشرار يا حسين
زينب كجا و كوچه و بازار يا حسين
زينب كجا و مجلس اغيار يا حسين
زينب كجا و اين همه آزار يا حسين
زينب كجا و طشت و سر يار يا حسين
در پنجههاي بغض گرفتار زينب است
از ناي من به ناله چو افتاد ناي ني
عالم شنيد از پس آن هايهاي ني
تو بر فراز نيزه و من در قفاي ني
آنقدر سنگ خوردهام از لابهلاي ني
تا اينكه يافتم سرت از رد پاي ني
هجران توست آتش و نيزار زينب است
قرآن بخوان كه حفظ شود آبروي تو
رنگين شده است ساقه ني از گلوي تو
در حسرتم كه نيزه كند شانه موي تو
اي منتهاي آرزويم گفتوگوي تو
اي نازنين بناز خريدار زينب است
ارباب حسین (علیه السلام) زینب (سلام الله) را چگونه میان آن همه اشرار رها کرد …
رها نکرد هی دانست زینب زینت علی (علیه السلام) است…
اما چی کشید از جدایی پاره تنش…
بانو…
شرمنده ایم که بهای «حسینی» شدن ما «بی حسین» شدن تو بود
و شرمنده تر آنکه تو بی حسین شدی اما ما حسینی نشدیم…
من که بعید میدونم این شعر مال خود محمود کریمی باشه
کاش شاعرش رو میشناختم
حاج محمود کریمی بسیار مداح خوبیه
اما این شعر از قد و قامت محمود کریمی بسیار بلند تره
@امیر حسین طاهری عزیز
این لینک شعر از سایت شخصی ایشون هست:
http://mahmoud-karimi.ir/index.php/poems/22-hazrat-zeinab/18-1391-06-10-15-35-13
من فقط شعر رو نقل کردم و نمیدونم شاید سروده خودشون نباشه. ولی اینطور صحبت کردن درباره دیگران مناسب نیست.
و لله عاقبة الامور
سلام دوست عزیز
شما ظاهرا از نظر من ناراحت شدید
اما من که حرف بدی نزدم
ببین عزیزم این جوز شعرها سرودنش کار هر کسی نیست
باید یه دل بسیار روشن و ضمیر اگاه داشته باشی تا مولا این کلمات رو به زبونت جاری کنه
پس سرودنش بسیار دشواره
این شعر در قالب مخمس سروده شده و مخمس سرایی فقط برای بیان مضامین سنگین عرفانی بکار گرفته میشه
پس سرودن این قالب شعری و این شعر کار یک شاعر بسیار توانا و عارف مثل استاد محمد سهرابی با اون مخمس زیبا در وصف حضرت امیر المومنین هست که مطلع این مخمس اینه
آموخت تا که عطر ز شیشه فرار را آموختم فرار زیاران به یار را…..
پس با این حساب من به آقای کریمی توهینی نکردم
که شما ناراحت شدید
اگر چه ممکنه خودشون سروده باشند
@امیر حسین طاهری عزیز
من زیاد از شعر سر در نمیارم و از حرف شما هم ناراحت نشدم. فقط نفهمیدم شما با چه معیاری دل و ضمیر دیگران رو اندازه میگیرید. از آقای کریمی هم شاید دو سه مجلس در کل عمرم نشنیده باشم که بخوام ازشون طرفداری کنم.
این بخشی از مخمسی است که با همه ناتوانی از زبان بنده جاری شده و من نه شاعرم و نه عارف!
در سرزمین باده گرفتار آمدیم
تا کوی عشق در طلب یار آمدیم
با چشم خونگرفته به دیدار آمدیم
اینک به یوسف تو خریدار آمدیم
دل در عزای اکبر لیلاست یا حسین
فقط خواستم گفته باشم که محبت اهل بیت نیازی به شاعر و عارف بودن نداره. چه بسا شاعران بزرگی که در سرودن در مقام اهل بیت علیهم السلام عاجزند.
@امیر حسین طاهری
مگر شما جه کاره هستی که مقام ومرتبه عرفانی دیگران را اندازه میگری و یکی را بالاتر از دیگری قرار می دهی.
امیر حسین طاهری ؛
لطفاً
آروغ روشن فکری نزن !!!
کاش مردم ما به جای توهین به این و اون یه کم فقط یه کم شعور داشتن !!
جان عالمیان به فدای خاک پای سردار کربلا و شام
شما که از شعر سر در نمیاری بیخود نظر میدی,این یکی از صدها شعر زیبای حاج آقاست,دو تا شعر خوندی و اسم دوتا شاعر شنیدی میای تحلیل میکنی؟
محمود کریمی مداحیست که هم مسلط به شعر هم موسیقی و هم فن اجراست
و هم خداروشکر دل و “ضمر” روشنی داره
این شعر را خود حاج محمود کریمی سروده اند….
هرچیزی که درکش برای شما مشکل باشه
که دلیل نمیشه
اون چیز وجود نداره!
مشکل از شماست!!!
@امیر حسین طاهری
امیر حسین عزیز محمود کریمی فقط این شعر رو نگفته شعر های زیبای زیادی داره
بهتره اطلاعاتت رو زیاد کنی. مثلا شعری که در مورد شهید احمدی روشن گفته و خیلی از شعرهای زیبایی که اجرا میکنه اثر خودش و دیگر شاعران بلند مرتبه ای مثل سیدحمیدرضا برقعی هست که میتونی با یک جستجو از اینترنت پیدا کنی
غزل حاج محمود برا شهید احمدی روشن:
راه محبین علی روشن است / راه حسین و زینبی بودن است
هر که پی حضرت حق میرود / رخت جهادش همه جا بر تن است
رزم فقط رزم به شمشیر نیست / گاه تفکر به قلم بردن است
کار موید به امام زمان / معنی لبیک عمل گفتن است
کار خمینی چه اثر داشت که / عِلم و عَلَم رونق جنگیدن است
دانش در چله اخلاص چیست؟ / تیر خلاصی به تن دشمن است
کشته شدن در ره عشق ولی / آرزوی احمدی روشن است
البته دوستان نیاز به این همه حساسیت نیست ، در درجه اول این مهم نیست که کی شعر رو سروده ، که هدف اصلی شاعر ذکر آل الله و امام حسین و بی بی زینب علیهما السلام هست . البته بری اینکه شبهه بر طرف بشه خدمتتون عرض میکنم که یادم نیست دقیق کی بود اما من از سیما دیدم که حاج محمود در حضور حضرت آقا (حفظه الله) در مراسم دیدار شعرا با ایشان این شعر رو قرائت کردند و البته در نشست اینچنینی شعرا و مدعوین سروده های خود را قرائت می کنند نه سروده های دیگران را ، کمی تعصبات رو هم کنار بذاریم بدک نیست ، التماس دعا
ان شااءالله خدابه اين دوست عزيزمون توفيق بده انسانهاى بسياربزرگى مثل حاج محمودآقاروبتونه بفهمه درک کنه وبشناسه.بخداحاجى روح بسياربسياربزرگى داره وبىشترازاونى که مافکرکنيم به شعروشاعرى مسلطه.
سلام
خدا خیرتون بده خیلی استفاده کردم از این مطلبتون
در پناه حق باشیم
یاعلی
واقعا افاضه خداست
هیچی نمیشه گفت
قالب شعر مسمط هست بزرگوار … مخمس هم نوعی مسمط هست که این شعر از نوع مخمس هم نیست .. بلکه از نوع مسدس هست یعنی هر بندش شش مصرع داره… البته سرایش مسدس از مخمس سخت تره… نکته دیگراینکه هم سواد شعری و هم اتصال عرفانی آقای کریمی از محمد سهرابی کمتر نیست بلکه هم بیشتره…
در سروده های محمود کریمی نشانه های نبوغی هست که حتی استاد علی انسانی هم ازش بی بهره ست.
بابا ا.امیر حسین طاهری شکر خورد ولش کنین دیگه
سلام
این شعر ” نون و القلم…. ” از سروده های یک بانوی گمنامِ که برای حاج منصور و سعید حدادیان هم شعر میگه و این سرودشون توسط محمود کریمی اجرا شده
اگر اجازه داشتم حتما اسمشون رو عرض میکردم
التماس دعا
یا علی.
@s.m r
سلام
ممنون از بابت توضیح حضرتعالی. ان شا الله اجر ایشون و شما با سیدالشهدا
یا علی
سلام با تمام خضوع میگویم هنوز شعری بامسمی تر از این شعر در وصف بی بی نشنیدم